معضل استارلینک و حریم خصوصی در ایران
آیا برای عبور از فیلترینگ حاضر مشیم کلید اینترنت خودمون رو به دست هر آدم یا شرکت نامطمئنی بسپاریم؟ خطر پنهان استارلینک برای حریم خصوصی ایرانیها چیزی نیست که تو بروشورهای براق اسپیسایکس میخونیم!

صبح از خواب بیدار شدم و طبق معمول، کامپیوترم رو روشن کردم. وارد ایمیلم شدم و شروع کردم به خوندن و رسیدگی به کارها. بعد تقریبا نیم ساعت، کلندار رو باز کردم و دیدم که خب تا بیست دقیقهی دیگه جلسه دارم با بچههای شرکت. همه چیز رو مرتب کردم که برای جلسه آماده باشم. بیست دقیقه رسید و من وارد جلسه شدم.
چند ثانیه گذشت. یکم اطراف رو نگاه کردم، به یک دقیقه رسید، کلندار رو باز کردم که مطمئن بشم جلسهی درست رو وارد شدم. ۵ دقیقه گذشت... یه حس نگرانی پیدا کردم، برای بچهها نوشتم: «سلام، نمیاین میتینگ؟» و پیام رو فرستادم. تیک اول خورد، منتظر تیک دوم نشستم...
۱۰ دقیقه گذشت، نه کسی وارد جلسه شده بود، نه تیک دوم روی پیامم خورده بود. زمان داشت تموم میشد، حالا نزدیک به نیم ساعت بود که من تنها توی جلسه بودم و هیچکس جوین نشده بود. حس بدی داشتم. از اینکه کارا عقب بیوفتن، یا درست ارتباط برقرار نکردم با بچهها و اونا حتی نمیدونستن که امروز جلسه داریم... دینگ! یه پیام اومد. سریع رفتم بخونمش:
سلام، شرمنده ما دوباره اینترنتمون قطع شده... اینترنت رو ملی کردن، من با هزار بدبختی سه چهار تا ویپیان زدم که بتونم این پیام رو به دستتون برسونم، فکر کنم نتونیم تا یه مدتی فعالیت کنیم».
فکر میکنم این حس برای همه یکی باشه. اینترنت انقدر با زندگی ما گره خورده که حتی یه زمان خیلی کوتاه رو بدون اون نمیشه تجسم کرد. کسبوکارها، فعالیتها، بانکها، زندگی... همه و همه روی اینترنت میچرخن. تو این بین، زمان جنگ که میشه، نیاز به اینترنت حتی بیشتر هم میشه. آدما میخوان از عزیزاشون خبر بگیرن، به هم هشدار بدن و کلی موضوع دیگه، و درست تو همین لحظه که نیاز به اوج خودش میرسه...
ایران از لحاظ اینترنت به شدت بیکیفیته. خیلی از سایتها و سرویسها از درون یا بیرون تحریمن و بسته شدن. عملا اینترنت داخلی، یه ابزار بیخاصیت و در راستای دستگاه پروپگاندای حکومتیه. اگر ویپیان نداشته باشیم و خیلی معمولی بخوایم از اینترنت داخلی استفاده کنیم، عملا هیچچیزی برامون وجود نداره. در واقع اینترنت انقدر داخلیه، که ارتباط رو با خارج میبنده. اینجا یاد یه جملهی معروف از فیلم Jurassic Park 1 افتادم:
مهم نیست چقدر تلاش بشه و براش هزینه بشه، مردم میخوان که با جهان بیرون در ارتباط باشن و جلوی این واقعیت هیچوقت گرفته نمیشه. اما سوال اصلی اینجاست که، به چه قیمتی؟
ویپیان
مشخصه که توی ایران، الان تقریبا همه با این واژه آشنان. حتی مادر بزرگ ۸۰ سالهی من هم میدونه ویپیان چیه! دقت کنید: ویپیان یه سیستم تخصصی و خاص توی مهندسی نرمافزاره!! انقدر تخصصی که خارج از ایران، واقعا گیکها و خورههای اینترنت و کامپیوتر واقعا باهاش آشنان. اما تو ایران، همه میدونن که «ویپیان برای اتصال به اینترنت جهانیه».
درسته این یکی از کاربردهای ویپیانه. حالا این ویپیان چیکار میکنه:

زمانی که ما با ویپیان به اینترنت متصل میشیم (۱)، یعنی نرمافزار ویپیان رو روی گوشی یا کامپیوتر اجرا میکنیم (۲)، اطلاعات ما اصطلاحا رمزنگاری میشن و تو «بستههای مختلف» به سرویسدهندهی اینترنت (۳) داده میشن.
برای راحتتر بودن، اینطور تجسم کنید که از یه کشور به یه کشور دیگه میخواید نامه ارسال کنید. اما، ادارهی پست کشور A، اجازهی ارسال نامه به کشور B رو نمیده. شما چیکار میکنید؟ از یکی از دوستان یه پاکت نامه بخصوصی رو تهیه میکنید (نرمافزار ویپیان)، نامهی بستهبندیشدهی خودتون رو توش میذارید، تحویل ادارهی پست میدید و به آدرس مقصد کشور C ارسالش میکنید. ادارهی پست کشور A درسته که اجازهی ارسال نامه به کشور B رو نمیده، اما به کشور C اجازه میده. نامهی شما به دست کشور C میرسه (۴)، اونا نامه رو باز میکنن و ارسالش میکنن (۵) به کشور B.
نکتهی قضیه اینجاست که،شما نمیدونید که وقتی نامهی شما به C میرسه، آیا اونا محتوای نامه رو نگاه میکنن یا نه؟ اینجا صرفا اعتماد کردنه. در واقع، با استدلال یک کاربر عادی (ایرانی)، اونا محتوا رو ببینن، بهتر از اینه که حکومت ببینه!
اما وقتی ویپیان نداریم چی میشه؟ بستههای ما (۱)، مستقیم به دست ارائه دهندهی سرویس اینترنت میرسن (۲)، و اونا تصمیم میگیرن که بسته به دست مقصد برسه یا نه، یا اصطلاحا فیلترینگ انجام میدن (۳).
استارلینک
ویپیانها اعصاب ما رو خورد میکنن. یه روز وصلن، یه روز قطعن. معلوم نیست وال خود دولتن، مال کین؟ ما فقط میخوایم به اینترنت جهانی متصل بشیم همین. ما.... نیازمندیم!
این وسط، یه شوالیهی سفید پوش، سوار بر اسب سفید رنگش از دوردستها از راه میرسه...
این سوار سفید پوش، جهان رو عوض کرده، دنیا رو یه جای بهتر کرده، موشک فرستاده فضا، ماشینهای برقی ساخته و از همه مهمتر، اینترنت رو داره به همه جای دنیا میرسونه... این آدم، فقط خیر ما رو میخواد و دیگه هیچی، هیچی از ما نمیخواد، و خب این وسط هم به یه شکلی به پولدارترین آدم دنیا تبدیل شده! این آدم کسی نیست جز، بله، ایلان ماسک!
این شخص هزینهی زیادی کرده تا استارلینک رو مارکت کنه. اما استارلینک چیه؟
استارلینک یک مجموعه اینترنت ماهوارهای است که توسط استارلینک سرویسز، LLC، یک ارائهدهنده بینالمللی ارتباطات که زیرمجموعهای کاملاً متعلق به شرکت فضایی آمریکایی اسپیسایکس است، اداره میشود. این خدمات پوشش اینترنتی به حدود ۱۳۰ کشور و منطقه ارائه میدهد و هدفش این است که اینترنت پرسرعت موبایل جهانی را فراهم کند. استارلینک در رشد اسپیسایکس نقش مهمی داشته است.
در واقع، وقتی که ما میریم سراغ استارلینک، بر اساس تصوری بالا که توضیح دادم ویپیان چطور کار میکنه، ما داریم اون آنتن وسط رو، ارائه دهندهی خدمات اینترنت، عوض میکنیم. یا تو مثال ارسال نامه به کشور دیگه، ادارهی پست کشور A رو تغییر میدید. این ادارهی پست، دیگه فیلتری روی نامهها انجام نمیده و شما نامهها رو به راحتی به کشور B ارسال میکنید.
مشکل کجاست
مشکل ولی با استارلینک کجاست؟ استارلینک یک معجزه از اتصال ارزان و در دسترس روی زمینه، اما بدون ریسک نیست. از نظر فنی، دیشهای کاربری اون میتونن هک یا مختل بشن. تو مدار کرهی زمین، ماهوارههای در حال رشدش خطرات برخورد و آلودگی نوری را اضافه میکنن. روی زمین، امواج رادیویی اون باعث نگرانی دانشمنداست و از نظر سیاسی، یه میلیاردر میتونه تصمیم بگیره چه کسی آنلاین بمونه یا نه. مثلا اگر تو توئیتر راجع بهش حرف بدی بزنه! (خرید توئیتر بدون دلیل نبوده)
حالا ما که نیازمند اینترنت پایه هستیم چی؟ برای ما که تقریبا هر گروهی که به شکلی با حکومت اسلامی مقابله کنه، میشه ابر قهرمان داستانهای ما، ایلان ماسک و استارلینکش یه ناجی محسوب نمیشن؟
کاربرهای ایرانی، استارلینک رو به عنوان بستری میبینن که میتونه سد اطلاعاتی تهران رو که سالهاست وجود داشته، بشکنه. به همین خاطر، خشمِ ضدِ رژیم باعث افزایش درخواست برای این سرویس شده. اما ویژگیهای جذاب استارلینک، یعنی پوشش جهانی تحت مالکیت یک شرکت (فرد) خصوصی، خطرات زیادی رو برای حریم خصوصی کاربرای ایرانی به همراه داره و به ماسک قدرت زیادی میده که روی اونچه که یک کشور میتونه ببینه، بگه یا سازماندهی کنه، کنترل داشته باشه. در عین حال، رهبری ایران با ممنوعیتها و تهدیدها به این مسئله پاسخ میده و به جای ارائه یک استراتژی فنی منطقی، ناخواسته شهروندای بیشتری رو به سمت همون ابزاری که ازش میترسه، سوق میده.
پس، به طور خلاصه باید بگم که استفاده از استارلیمک، یعنی تقدیم دو دستی اطلاعات خودمون توی کشور، به دست یک شخص دیگه که بارها نشون داده، جهتگیریهای سیاسی داره و خب، خیلی ساده میتونه مسیر اطلاعاتی ما رو کنترل کنه.
در نهایت...
احتمالا تا اینجا رو که خوندید، حتی به نوعی عصبانی هم شدید. توی این شرایط که واقعا نیاز به اینترنت آزاد وجود داره، حرف من شاید اون امیدی که لازم باشه رو نرسونه. اینترنت آزاد حق همست. دلیل نداره که ویپیان تبدیل به ابزار روزمره ما بشه. و هر راهی که بتونه به ما (مردم) دسترسی آزاد بده، باید استفاده بشه. و من معتقدم که باید در حال حاضر از هر ابزاری برای این کار استفاده کرد. اما قبل از استفاده، باید در مورد هزینههاش و عواقبش حرف زده بشه.
اما سوال اصلی اینه که، ما که از ترس عقرب جراره به مار غاشیه پناه میبریم، چه هزینهای رو باید بابتش پرداخت کنیم؟ سوالاتی که مطرح میشن و ارزش پاسخ دارن به نظرم ایناست:
- اینترنت و کنترل جریان اطلاعات، نباید به دست یک شخص باشه و خصوصی سازی بشه، تا جلوی اعمال اشتباه و بدخواهی یک شخص گرفته بشه. آیا این در مورد استارلینک وجود داره؟ آیا در مورد اینترنت فعلی ایران وجود داره؟ پاسخ هردو خیر هست
- اگر ایلان ماسک در سال ۲۰۲۳ بنا بر تصمیم شخصی پوشش استارلینک را بر فراز کریمه خاموش کرد و مسیر یک عملیات اوکراینی را تغییر داد، چه تضمینی وجود داره که فردا همین «کلید خاموش» علیه ایران و مردمش به کار نره؟
- اگر بعد از گذار سیاسی از رژیم فعلی، اینترنت در ایران آزاد بشه که میشه، چه راهکاری وجود داره تا وابستگی شکلگرفته به استارلینک کاهش پیدا کنه و مقرراتی برای صیانت از حریم خصوصی شهروندان ایرانی تدوین بشه، قبل از اینکه خیلی دیر شده باشه؟